یادداشت های یک مسلمان

  • ۰
  • ۰

اکنون گاه یاری اوست....

 

خوشا به حال چشمهای تو  چون بارانیست

خوشا به حال دست های تو چون مهمانیست

خوشا به حال نگاهت چون آسمانیست

تعجب نکن !!! کمی صبر کن ! ببین

بوی سیب می آید

انگار کسی تو را فرا می خواند

ببین چه قدر دریا طوفانیست

بیا درنگ نکن با خود توست بیا

بیا و سوار شو

ناخدای این کشتی کمال  مهربانیست و

جواز ورودش فقط.

.

.

.



عطش !

عطش !

راستی تا به حال تشنه شده ای ؟

تشنه محبت ؟

تشنه یک دوست که تو را به خاطر خودت بخواهد

تشنه یک نگاه صادق

تشنه یک دست که همه کار از او بر بیاید

تشنه یک لذت که پایان نپذیرد؟

مطمئنم که شده ای حتی یکبار

پس سوار شو،

مگر نشنیده ای که فرموده اند کشتی او از همه بزرگتر و سریعتر است

پس سوار شو اکنون فصل حرکت  و اکنون زمان نجات

چی؟

مقصدش کجاست؟

می رویم خانه ی حضرت بهشت !

خنکای وجودش تنت را نوازش خواهد داد

سوار شو، فرصتی برای درنگ نیست!

داستان نوح را به یاد می آوری ؟

اینجا چند قدمی ظهور

پسر حسین علیه السلام سال هاست انتظارمان را می کشد

از خانه ی  او تا بهشت راهی نیست  بیا تا به خانه اش برویم و با او شروع کنیم

تعجیل کن

مادرش چشم به راه است .

آری اکنون گاه یاری اوست.

امام حسین و امام زمان یاران امام حسین و 313 یار 72 تن شهید کربلا


امام صادق (علیه السلام ) فرمود: هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (علیه السلام) و زیارتش را در دل او مى‏اندازد

از عرش از میان حسینیه‌ی خدا

آمد صدای ناله‌ی «حیّ علی العزاء»

جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد

گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا

ارسال شده توسط یک دوست گمنام

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی